به سر و گوش جمله‌های توی متن یه دستی می‌کشیم، و سعی می‌کنیم جمله‌هایی که تو سر خودمون می‌چرخه رو مرتب کنیم. 

به مؤلف کمک می‌کنیم مفهومی که نتونسته بیان کنه رو بگه، و به هم کمک می‌کنیم حرف‌هایی که توی دل‌مون مونده رو به زبون بیاریم.

برای مؤلف بی‌سواد سربزرگی می‌کنیم، و برای آیندۀ مبهم خودمون خط و نشون می‌کشیم.

 نقش عبارات رو توی متن پیدا می‌کنیم و از نظر دستوری اصلاح‌شون می‌کنیم، و سعی می‌کنیم بفهمیم نقش‌مون تو زندگی بعضی از آدما و نقش اونا تو زندگی ما چیه.

سبک مؤلف توی یک اثر رو با انتخاب جملات کوتاه حفظ می‌کنیم، و سبک خودمون توی زندگی رو با مدل موی کوتاه.

دستور زبان گیوی رو چک می‌کنیم، و دستور پخت ناهارامون رو با هم تطبیق می‌دیم.

کارامون رو بعد از ویرایش نمونه‌خوانی می‌کنیم که شوق به سرانجام رسوندن متن گول‌مون نزنه و اشکالات احتمالی‌اش از چشم‌مون جا نمونه، تجربه‌هامون رو با هم در میون می‌ذاریم که خوشی زندگی حواس‌مون رو پرت نکنه.