پیش‌نوشت: از این به بعد شخصی‌نویسی‌هام بیشتر خواهد شد، لطفاً پیش از خوندن نوشته‌هام به تگ حرف‌هایی برای خودم پایین متن توجه کنید که وقت‌تون گرفته نشه. 

من کلاً به هر چیزی که قصدش را دارم، زُل نمی‌زنم. چشمم را در حوالی و حواشی‌ش می‌گردانم. من به‌طرزِ دردآوری، زجرآوری، انسان زودخسته‌شونده‌ای هستم. زود دل‌زده می‌شوم و با شتاب ده برابر گرانش به نقطه ملالِ هر پدیده یا رویدادی نزدیک می‌شوم. بیش و پیش از هر کام و التذاذی.

مدام توی فکر بودم و درگیر راه‌های درمان این خوداسپویل‌گری جانکاه، تا این‌که راز قضیه در برابرم برملا شد. ناگهان فهمیدم مغز من تنها و تنها از سوءتفاهم تغذیه می‌کند. من تا آخرین قطره و چکه‌ای که از سوءتفاهم نسبت به یک شیء، مکان، رویداد و یا شخص دارم، به حرکت ادامه می‌دهم، و آن‌گاه که شناخت لعنتی از راه رسید و جواب همه سؤال‌ها را داد، آن‌گاه که اکتشاف تمام شد و هیچ ابهامی نماند که بین تو و آن مفهوم فاصله بیندازد، متأسفانه دیگر تمام است قضیه. قضیه هرچه که باشد.

در این هزاره برملاگر، ما با ته‌مانده سوء‌تفاهمات‌مان است که عشق‌بازی می‌کنیم. شباهت‌ها چه دارند؟ چه می‌آورند؟  

توی مترو نشسته بودم و داشتم مطلب زل نزن سرباز جان، نوشتۀ احسان عبدی‌پور، رو توی مجلۀ سه‌نقطه می‌خوندم. به اینجای متن که رسیدم دیدم چقدر این قضیه برام ملموسه؛ البته اگه بخوام اون لفظ سوءتفاهم رو برای خودم شناخت کم معنی کنم. اوایل فکر می‌کردم این حالت رو فقط نسبت به بعضی وسایل دارم؛ مثلاً یه گوشی نو که به دستم می‌رسید، فقط تا وقتی برام جذاب بود که از زیر و بمش سر درنیاورده بودم، بعد از اون دیگه جذابیتش رو از دست می‌داد. بعضی وسایل دیگه، اپلیکیشن‌ها و نرم‌افزارها هم همین‌طور بودن، بعد از شناخت کامل دیگه جذابیتی نداشتن، فقط ابزار بودن و بنا بر کارایی‌شون بهشون وابسته می‌شدم.

اما بد ماجرا اون‌جاست که فهمیدم این قضیه توی اکثر روابط انسانی‌ام هم راه پیدا کرده. آدم‌ها تا جایی برام جذابن که شناختم ازشون کم باشه، فکرم رو درگیر خودشون کنن و نشون بدن که انسان قابلیت بی‌نهایت بودن رو داره.

شاید یکی از دلایلی که کتاب‌ها من رو خیلی به خودشون جذب می‌کنن همین ویژگی باشه، اینکه نشون می‌دن انسان، ذهنش و دنیاش نامتناهیه. شاید یکی از دلایلی که فضاهای مختلف رو تجربه می‌کنم، روابط دوستانه‌ام با افراد مختلف ـ اما با دوام و عمق کمه، و اینکه بیشتر جذب افرادی می‌شم که تجربه‌ها و اطلاعات متفاوت‌تری نسبت به خودم دارن همین باشه.  

از نظر خودم این‌ها که گفتم نه خوبه و نه بد، فقط ویژگیه.