به‌نظرم یکی از عجایب زندگی اینه که ویژگی‌های مثبت و منفی دیگران رو ساده می‌پذیریم ولی به خودمون که می‌رسه می‌شیم سخت‌گیرترین فرد عالم. از اشتباهات دیگران ساده می‌گذریم اما گاهی سال‌ها طول می‌کشه که یه اشتباه خودمون رو ببخشیم.

حالا یکی از مشکلات من اینه که نسبت به دیگران خوش‌بین‌تر از خودم هستم. تو طول زندگی کوهی از اشتباهات کوچیک رو به دوش می‌کشم و هر روز چندتاش که بی‌هوا افتاده زمین رو برمی‌دارم و می‌گیرم تو دستم تا بیشتر جلوی چشمم باشه.

 توی عربی یه ضرب‌المثل هست که می‌گه ضِغْثٌ علی الإبالة؛ تقریباً معنی‌اش این می‌شه که یه پر کاه روی یه خرمن قرار بگیره؛ معنی کنایی‌اش هم می‌شه بلا پشت بلا اومدن و معادل فارسی‌اش هم می‌شه قوزِ بالای قوز.

من برای این بارکشی اشتباهاتم ـ که حقیقتاً بعضی‌هاش هم اشتباه نیست و خودم می‌دونم ـ از همین عبارت ضغث علی الإبالة استفاده می‌کنم.

امروز کلی با خودم کلنجار رفتم تا دو تا از این موارد نسبتاً سبک رو نادیده بگیرم، بعضی از ویژگی‌های خودم رو بپذیرم، گاهی خودم رو ببخشم و از تصمیم‌های کوچیکم نترسم (یکی از ویژگی‌هام اینه که برای تصمیم‌های بزرگم خیلی راحت و با اعتمادبه‌نفس عمل می‌کنم، اما تصمیم‌های کوچیک مایۀ عذابم هستن)؛ اما خب چند دقیقۀ پیش دوباره به همون حالت قبل برگشتم.