توی تبریک‌های عید یه مفهومی خیلی تکرار شد و احتمالاً باز هم تکرار بشه؛ جملاتی از این دست که: ان شاء الله که تو سال جدید دیگه مشکلات سال قبل رو نداشته باشیم، امیدوارم تو سال جدید زندگی همه غرق شادی و آرامش باشه، یا حتی هرچی خاک نودوهفته بقای عمر نودوهشت باشه. 

من به اقتضای زمان و مکان زندگی‌ام، نه جنگ رو دیدم، نه شیوع یه بیماری سخت و کشنده، نه هیچ نوع بلای طبیعی و درواقع نه هیچ نوع رنج فراگیر؛ اما توی سالی که گذشت دغدغه‌ها، مشکلات، دردها و سختی‌های مشترکی رو با مردم کشورم تجربه کردم. به‌نظرم این که به بهانۀ تغییر سال دعا کنیم که حال و اوضاع‌مون هم تغییر کنه چندان چیز عجیبی نیست؛ اما واقعیت اینه که این دغدغه‌ها، مشکلات، دردها و سختی‌ها ریشه در تصمیمات‌مون توی سال‌های قبل، سال‌های خیلی قبل و سال‌های خیلی‌خیلی قبل‌تر داره، و اگر بخوایم واقع‌بین باشیم باید بگیم احتمال اینکه سال جدید به سختی سال قبل و حتی سخت‌تر از اون باشه کم نیست. 

طبیعتاً من هم برای عزیزانم دعای خیر کردم و در جواب دعای خیرشون آمین گفتم؛ اما راستش رو بخواید، دعایی که واقعاً از تهِ تهِ تهِ قلبم کردم این بود که سال جدید، آغاز و ادامه‌دهندۀ تغییرات و تصمیمات درستی باشه که نتایجش رو سال‌ها بعد، سال‌های خیلی بعد و سال‌های خیلی‌خیلی بعدتر ببینیم.