شاید بهتر بود این حرف‌ها رو توی پست قبل می‌نوشتم؛ اما اون موقع یه مفهوم کلی توی ذهنم بود و این کلمات و عبارات هنوز پیدا نشده بودن.

اغلب که از محدود بودن ارتباط حرف می‌شد، این توی ذهنم می‌اومد که فرد مذکور با افراد محدودی در ارتباطه؛ اما الان فکر می‌کنم که فلانی اصل ارتباط رو یه جایی بسته نگه داشته که می‌تونسته گسترشش بده؛ اما بنا به دلایلی این کار رو نمی‌کنه. این فلانی الان می‌تونه هرکسی باشه، من اینجا اسمش رو می‌ذارم حوراء رضائی.

 حوراء (یه نَمه صمیمی شدم باهاش) یه جاهایی می‌تونه دایرۀ افرادی که باهاشون ارتباط داره و میزان و نوع ارتباطش باهاشون رو کاملاً بسته نگه داره؛ یه جاهایی می‌تونه افرادی از اون دایره که هم‌دیگه رو نمی‌شناسن، بنا به دلیلی به هم معرفی کنه؛ گاهی ممکنه به‌دلیلی ازشون بخواد خودش به افراد دایره‌های دیگه معرفی بشه؛ گاهی ممکنه تصمیم بگیره از بعضی دایره‌ها موقتاً یا دائماً خارج بشه و...

مثلاً همین حوراء مدتیه که صفحۀ اینستاگرام و توییترش رو کاملاً غیرفعال کرده و زمان و انرژی‌اش رو گذاشته برای وبلاگش؛ یعنی تصمیم گرفت نوعی از ارتباط رو تموم کنه و نوعی دیگه رو ادامه بده و در حال حاضر هم از تصمیمش واقعاً راضیه. یا مثلاً اینکه بارها دربارۀ ارتباطش با همکارها و دوستانش تغییر رویه داده، از بعضی گروه‌های دوستی خارج شده، به گروه‌های جدیدی وارد شده یا بنا به دلایلی، افرادی از گروه‌های مختلف رو به هم معرفی کرده. حالا یه‌وقت‌هایی این تصمیمش درست بوده، یه وقت‌هایی هم نه.

حالا همۀ این آسمون‌ریسمون‌ها رو بافتم، این رو هم بگم از یه زاویۀ دیگه که بهش نگاه می‌کنم می‌بینم این انتخاب کلمات‌مون چقدر مهمه و گاهی چقدر بهش بی‌توجه هستیم؛ مثلاً اگه از همون اول می‌گفتن افرادی که حوراء باهاشون در ارتباطه، تعداد محدودی دارن، یا ارتباط حوراء توی یه زمینۀ خاص، با افراد محدود و به‌شکل خاصی هستش، خیلی ذهنیتم نسبت به حوراء فرق می‌کرد تا اینکه بگم ارتباطات حوراء کلاً محدوده. آره دیگه، همین.