به این نتیجه رسیدم که بیشتر وقتا امیدواری آدم رو عقب نگه می‌داره. اصلا کی گفته حتما باید همه چیز درست بشه؟ کی گفته هر دعایی باید برآورده بشه؟ اگه قراره حروف این جدول درست چیده بشه، قرار نیست که اسم من رمز جدول دربیاد. گاهی انگیزه­‌ی ناشی از نا امیدی واقعی‌تره. چرا بعضیا می‌گن انسان به امید زنده است؟ نه آقا جان، گاهی انسان فقط زنده است و در عین حال بد هم زندگیش رو نمی‌سازه.

پی نوشت نامربوط 1: خیلی بد قول شدم، قرار بود هفته­‌ی پیش قصیده‌ی نزار قبانی رو بذارم، ولی وقتم خیلی پره. شاید آخر هفته‌ی آینده که کلاس زبان تموم شد فرصت کنم ترجمه‌اش کنم.

پی نوشت نامربوط 2: انگار داره کارها رو به راه می‌شه و رونق می‌گیره. خدا رو شکر. شاید کتاب بعد اسم خودم هم روی جلد بره. قسمت قشنگش این بود که بعد از شش ماه شک کرده بود کتاب رو خودم ترجمه کرده باشم، اینم از مزایای تازه کار بودنه دیگه.

پی نوشت نامربوط 3: این هفته شنیدم جایزه بوکر عربی 2017 به کتاب «موت صغیر/ یک مرگ کوچک» اثر محمد حسن علوان رسیده. نویسنده‌ی عربستانی که جایزه‌ی رمان عربی 2015 رو هم به خاطر کتاب «القندس» برده (البته این مورد رو همین امروز صبح فهمیدم). راستش برام جالب بود که یه نویسنده‌ی عربستانی این جوایز رو برده، نه به خاطر بحث­‌های سیاسی یا نژادی، چون به نظرم میومد محیط عربستان چنین پتانسیلی رو نداره. انگار عادت کردیم آثار خوب تألیف نویسنده‌های سوری و مصری و بحرینی و لبنانی و عراقی و... باشه، در واقع هر کشور عربی غیر از عربستان سعودی. صبح کتاب رو دانلود کردم، اما نمی‌دونم کی فرصت کنم بخونم و در موردش نظر بدم.