نام کتاب: ژه

نویسنده: کریستیان بوبن

مترجم: دینا کاویانی

ناشر: بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه، ۱۳۹۵

تعداد صفحات: ۱۲۰

فکر می‌کنید چند نفر از ما این شانس را داشته‌ایم که زنی را با پیرهن نخی قرمز و لبخندی بر لبْ زیر لایۀ دوسانتی‌متری یخ دریاچۀ سن‌سیکست ببینیم که بعد از چند ثانیه به ما چشمک می‌زند؟ شاید جواب این باشد: هیچ‌کدام؛ اما آلبن این شانس را داشت. این پسرک هشت‌ساله در یکی از گردش‌هایش در روستا، ژه را می‌بیند و پس از مدتی چنان با او صمیمی می‌شود که نمی‌تواند هیچ‌کس دیگری را به دوستی بپذیرد.

ژه لبۀ پنجرۀ اتاق خواب آلبن هست، تَرک دوچرخه‌اش می‌نشیند، یا با ماشین او به شهر می‌رود و با مشتری‌هایش آشنا می‌شود. او تنها کسی‌ست که می‌بیند آلبن چطور زندگی یک درخت شاه‌بلوط را درک می‌کند، در خروجی یک روستا محو تشت قرن‌دوازدهمی می‌شود، و خوک‌ها را از زندان‌شان آزاد می‌کند، و می‌داند «اگر آلبن کتابی دربارۀ شگفتی‌های دنیا بنویسد، کتاب به‌بزرگی خود دنیا خواهد شد».

آلبن و ژه از این‌سو و آن‌سوی زندگی حرف می‌زنند، از خود زندگی، از مرگ، عشق، آزادی و چگونگی‌شان.
آلبن با ژه بزرگ می‌شود، رشد می‌کند و درنهایت عاشق می‌شود؛ عاشق مادر و دختری که برق نگاه ژه را در چشمان‌شان و شادی لبخندش را بر لب دارند. آخر می‌دانید، ما «فکر می‌کنیم افراد را دوست داریم؛ درحقیقت، دنیاها را دوست داریم».

داستان بیانی روان دارد و از پیچ‌وخم بازی با الفاظ دور است و به‌جای آن سعی می‌کند مفاهیم را گسترش دهد؛ اما از حق نگذریم ترجمه و ویرایش این نسخه چنگی به دل نمی‌زند. اگر قصد خواندن کتاب را داشتید پیشنهاد می‌کنم از نشرهای دیگر هم سراغی بگیرید.

پی‌نوشت اول: این نوشته فقط معرفی کتاب است، نه پیشنهاد آن.

پی‌نوشت دوم: گاهی هم به زبان رسمی. wink