دکتر علی خزاعیفرد (فصلنامه مترجم، شماره 61) چهار نوع ترجمه رو از منظری آموزشی و بر اساس واقعیتهای ترجمه در بازار نشر معرفی کرده و به ذکر برخی از ویژگیهای هرکدام پرداخته. این چهار نوع عبارتند از:
ترجمهی خلاق، ترجمهی مقبول، ترجمهی التقاطی و ترجمهی ماشینی.
برخی ویژگیهای این انواع:
ترجمهی خلاق:
متنی تألیفی به نظر میآید و ارزش تألیفی دارد.
زبان فارسی را بر وفق هنجارهای آن بسط میدهد.
عناصر غیر فارسی را چنان در خود هضم میکند که فارسی جلوه میکنند.
ترجمهی مقبول:
زبانی روشن و خالی از ابهام دارد.
جملات بر وفق زبان فارسی نوشته شده و ترجمه بودن متن آشکار نیست.
متن نه آن قدر زیباست و نه آن قدر از متن اصلی تأثیر پذیرفته که توجه خواننده را به خود جلب کرده و حواس او را پرت کند.
انتخاب واژگان تخصصی، عمومی و ترکیب واژگان مطابق با سنت نثر تألیفی است.
برجستگی و ارزش ادبی یا زبانی خاصی ندارد بلکه اهمیتش در این است که کاملاً در خدمت خواننده و بیان مقصود نویسنده است.
سبک متن شبیه به سبک متون تألیفی مشابه آن است و لذا متن را میتوان به دلیل ویژگیهای زبانی آن در ژانری معین جا داد.
سه ویژگی اصلی زبان آن سلاست، صراحت و روشنی آن است هرچند که مترجم برای دستیابی به این سه ویژگی و به تشخیص خود هر استراتژی را که لازم می دانسته به کار گرفته است.
ترجمهی التقاطی:
جملات متن از حیث دستوری درست است.
متن در جاهایی با خواننده ارتباط برقرار میکند اما درکل از برقراری ارتباط عاجز است.
جملات از حیث ترتیب و تعداد و نوع ساختار تقریباً شبیه متن اصلی است.
ترجمه بودن متن در جاهایی آشکار است.
تعداد کلمات متن اصلی و ترجمه بسیار به هم نزدیک است.
برای برخی واژگان نه در بافت بلکه خارج از بافت معادلیابی شده است.
متن انسجام زبانی و منطقی و روایی قابل قبولی ندارد.
معنی گاه مبهم است و گاه به سختی و با چندبار خواندن به دست میآید.
اصطلاحات و ترکیبات واژگانی و ساختارها ناآشنا است و زبان آن شبیه به زبان اهل فن نیست و لذا هویت ژانری آن مخدوش است.
مترجم با کمترین میزان خلاقیت و استفاده از اختیارات مجاز ترجمه کرده است.
ترجمهی ماشینی:
متن در برقراری ارتباط با خواننده دچار اختلال کامل است.
معادلهای واژگانی نظیربه نظیر انتخاب شده و تعداد کلمات متن اصلی و ترجمه کاملاً به هم نزدیک است.
جملات از حیث ترتیب و تعداد و نوع ساختار شبیه متن اصلی است.
ترجمه بودن متن در همهی جملات کاملاً آشکار است.
برای تمامی واژگان نه در بافت بلکه خارج از بافت معادلیابی شده است.
غالب جملات نقص دستوری دارد. ترکیب واژگان غالباً نامناسب است.
معنی مبهم است و حتی با چندبار خواندن هم به دست نمیآید.
پر از گرتههای واژگانی و دستوری است.
هیچ نوع خلاقیت زبانی در ترجمه دیده نمیشود.
پینوشت: بعد از خوندن اصل مقاله، ترجمههای خودم رو توی این قالب گذاشتم و به این نتیجه رسیدم که بهترین ترجمهام با ارفاق میتونه جزو ترجمهی مقبول باشه. بعد اومدم نمونه ترجمههایی که طی دو هفته پیش مترجما برام فرستاده بودن رو با این ویژگیها سنجیدم و جالب این بود که اونا هم همینطور بودن. حرفم اینه که آقا جان! همونطور که هر کسی که درس میده معلم نیست و هرکسی که مینویسه نویسنده نیست و... هرکسی که ترجمه میکنه هم مترجم نیست. مایی که ادعامون گوش فلک رو کر کرده که رابط بین فرهنگها هستیم، زحمتمون زیاده و درست جایگاهمون شناخته نشده، چقدر تونستیم این مسئولیت رو درست انجام بدیم؟ چقدر پذیرای نقدها و انتقادات هستیم؟ و کاش متوجه این موضوع باشیم که صرف آشنایی با دو زبان (مخصوصا فارسی و انگلیسی) ما رو مترجم نمیکنه. به نظرم یکی از دلایلی که باعث شده ترجمه در موارد بسیاری به حرفهای همسطح تایپ و صفحه بندی تبدیل بشه همین عملکرد ماست.