۶ مطلب در مرداد ۱۳۹۶ ثبت شده است

مسابقه سیری چند؟

هانیه گفت بیا برو تو این مسابقه‌ی شعر شرکت کن و یکی ازنوشته‌هات رو بفرست به این آی دی. به نفر اول هم 100 تومن جایزه می‌دن. باهم برآورد کردیم دیدیم با این گروهای تلگرامی که دارم نسبتا بازدید خوبی می‌تونه داشته باشه.
رفتم یکی از نوشته‌هام رو کپی کردم که بفرستم، ولی با خودم گفتم: اینا رو واسه کسی نوشته بودی که نخوند، حالا اینکه اینجا و اونجا لایک خور شد به کنار، دیگه به خاطر یه مسابقه اینطور خوار و خفیفشون نکن. دیدم حق با من بود. برگشتم پی وب گردیم.
پی نوشت کاملا نامربوط: دقت کردین مطالب اینجا چقدر از تولید محتوا به دوره؟ 

  • حوراء
  • پنجشنبه ۲۶ مرداد ۹۶

بارش برساووشی

بارش شهابی برساووشی توی این روزا به اوج خودش می‌رسه و در شرایط مناسب تا صد شهاب در ساعت هم قابل رؤیت هست. خوش به حال اونایی که یه تکه آسمون صاف و کم غبار دارن و می‌تونن ازش لذت ببرن. 

مادر این شهاب‌ها دنباله دار سویفت تاتل هستش که هر 133 سال یک بار دور خورشید می‌چرخه. اما چون مرکز این بارش شهابی صورت فلکی برساووش هست به این اسم معروف شده. 

 

 

تصویر و اطلاعات بیشتر در سایت بیگ بنگ

  • حوراء
  • جمعه ۲۰ مرداد ۹۶

فرار از اردوگاه 14

فرار از اردوگاه 14

نویسنده: بلین هاردن

مترجم: مسعود یوسف حصیر چین

نشر چشمه؛ چاپ پنجم

تعداد صفحات: 229

شین این گئون یکی از زندانیان اردوگاه کار اجباری کره‌ی شمالی بود که جرم او فرار عمویش از کره‌ی شمالی بوده است که بنا بر قانون کشور، یکی از مجازات‌های آن دستگیری تمام اعضای خانواده‌ی وی و زندانی شدن آن‌ها تا سه نسل در اردوگاه کار اجباری است. پدر و مادر شین در اردوگاه 14 با یکدیگر ازدواج کردند و او نیز در همان اردوگاه متولد شده است. 

زندگی کردن در چنین اردوگاهی درست به اندازه‌ی فرار از آن غیر ممکن به نظر می‌رسد.

شین با گرفتن قول از نگهبان برای دریافت غذای بیشتر و انتخاب به عنوان رهبر کلاس، نقشه‌ی فرار مادر و برادش را گزارش داد. این خبر چینی او منجر به دستگیری آن دو و اعدامشان شد. او تا مدت‌ها پس از فرار، از این اقدام خود احساس پشیمانی نکرد. 

به هنگام کار در کارخانه‌ی پوشاک اردوگاه، چرخ خیاطی از دست شین افتاد و نگهبانان برای مجازات اولین بند انگشت وسط دست راست او را با چاقوی آشپزخانه قطع کردند. 

بخش‌هایی از کتاب:

در طول زمستان، بهار و اوایل تابستان چیز زیادی برای خوردن نبود. او و دوستانش استراتژی‌هایی را امتحان می‌کردند که زندانیان پیرتر اردوگاه ادعا می‌کردند باعث کم شدن درد شکم خالی می‌شد. آن‌ها بر اساس نظریه‌ای که می‌گوید مایعات روند هضم غذا و بازگشت گرسنگی را سرعت می‌بخشد، با غذای‌شان سوپ و مایعات نمی‌خوردند. همچنین از مدفوع کردن خودداری می‌کردند و اعتقاد داشتند این کار باعث می‌شود احساس سیری کنند و کمتر به فکر غذا بیفتند. روش دیگر مبارزه با گرسنگی، تقلیدد از گاوها بود؛ غذا را بالا بیاورند و آن را دوباره بخورند. شین چندین بار این روش را امتحان کرد، اما متوجه شد که گرسنگی را برطرف نمی‌کند. 

یکی از عکس‌های ماهواره‌ای از اطراف خانه‌ای که در وونسان و در شبه جزیره‌ای با شن‌های ساحلی سفید قرار دارد، کشتی تفریحی خصوصی‌ای با استخری پنجاه و پنج متری و دو سرسره‌ی آبی نشان می‌دهد و گفته می‌شود از وسایل مورد علاقه‌ی خانواده است. نگهبان سابق گفت گاهی اوقات کیم جونگ ایل (رهبر پیشین کره‌ی شمالی) به آن‌جا می‌رفت تا گوزن، قرقاول و غاز شکار کند. 

کیم هیک یونگ که یک روانشناس بالینی است و در دفترش در هاناوُن با من صحبت کرد گفت «در کره‌ی شمالی، پارانویا واکنشی منطقی به شرایط واقعی بود و به این مردم کمک کرد زنده بمانند. اما همین مسئله مانع فهمیدن امور جاری در کره‌ی جنوبی می‌شود. این مسئله مانعی جدی در روند همسان سازی است.»

  • حوراء
  • دوشنبه ۱۶ مرداد ۹۶

فارغ التحصیلان رشته‌های علوم انسانی

پرسیدم چرا باید فارغ التحصیل رشته‌های علوم انسانی باشن؟
گفت: نه، اینجا فقط برای مرکز تلفنی تله پیتزا کارمند می‌خوایم.

  • حوراء
  • يكشنبه ۱۵ مرداد ۹۶

روزمره 3

جدیدا این موضوع رو خیلی بهتر درک می‌کنم که میزان قابل توجهی از توانایی مترجم به توانایی نویسنده مربوطه.

این روزا بیشتر از اینکه احساس کنم یه مترجم مبتدی هستم، حس می‌کنم یه ماشین ترجمه هستم که سعی داره معادل‌های دقیقی پیدا کنه و ارکان جمله رو درست بچینه. شاید به این دلیله که نویسنده‌ی اصلی هم بیشتر مطالب رو از روی منابع فارسی به عربی ترجمه کرده و کمتر از برداشت‌های خودش نوشته. انگار چون ذهن خودش خیلی با موضوع درگیر نشده، اجازه نمی‌ده من هم خیلی با متن درگیر بشم، و چون جملات سطحی هستن، برگردان هم سطحی میشه.

خودم رو جای نویسنده تصور می‌کنم و با خودم فکر می‌کنم اگه منم مثل این نویسنده‌ی مصری که دوره‌ دکتری رو توی دانشگاه تهران زبان و ادبیات فارسی خونده، دکتری رو توی یکی از دانشگاه‌های تراز اول مصر زبان و ادبیات عربی بخونم، آخر و عاقبتم چطور می‌شه؟

  • حوراء
  • جمعه ۶ مرداد ۹۶

در ستایش شک

از یه طرف مسیری رو میری که بهش باور داری و براش هزینه دادی، از طرف دیگه این شک مقدس لعنتی میاد که همه چیز رو خراب کنه. حالا دیگه نه می‌تونی مسیرت رو با همون ایمان قبلی ادامه بدی نه می‌تونی مسیر جدیدی پیدا کنی. 

به همین سادگی

اللّهم أجعل عاقبة أمورنا خیراً

  • حوراء
  • چهارشنبه ۴ مرداد ۹۶