کتاب مذکرات طفلة (خاطرات دختربچه) رو امسال از بخش کتب عربی نمایشگاه بینالمللی خریدم و یکی دو ماه پیش خوندمش. کتاب اولین رمان نوال السعداوی بوده؛ البته منظورم اولین رمان چاپشده نیست، اولین رمانی که نوشته. اونطور که خودش تو مقدمۀ کتاب گفته سال اول دبیرستان که بوده دبیر زبان عربیشون تکلیفی میده که یه انشای سهصفحهای با موضوع آزاد بنویسن و نوال سعداوی هم طی یه هفته یه دفتر رو پر میکنه و اسم نوشتهاش رو هم میذاره مذکرات طفلة اسمها سعاد (خاطرات دختربچهای به نام سُعاد). وقتی نتیجۀ کارش رو به دبیرش تحویل میده یه صفر میگیره و موظف میشه یه موضوع جدید انتخاب کنه و توی سه صفحه تحویل بده. ـ پناه بر خدا! ـ خودش میگه شاید همین نمرۀ صفر بوده که باعث شده بهجای ادبیات بره سراغ پزشکی.
موضوع کتاب تفکرات و دغدغههای یه دختربچه از زمانی که زبون باز نکرده تا قبل از رسیدن به دوازدهسالگیه که با ازدواج اجباری، یهشبه پیر میشه و بعد از زایمان اولش هم میمیره.
سؤال و جوابهای شخصیت اصلی داستان، سعاد، دربارۀ مسائل و اتفاقات روز، احکام شرعی، وجود خدا و... برام جالبه. موضوعاتی که تقریباً مطمئنم تو زمان کودکی برای خودم سؤال نبود، دغدغههایی که نداشتم و حاضرجوابیهایی که نکردم. چه رشک برانگیز!
راوی داستان سومشخصه، عنصر زمان و مکان خیلی معمولی و شفاف اومده توی متن، گرۀ اصلی داستان از نظر من همون ازدواج اجباریه که توی صفحۀ آخر مطرح میشه و توی دو خط بهتلخی باز میشه. دربارۀ بیان داستان باید بگم که خیلی روانه، کلاً این سبک نوال سعداویه؛ نمیآد یه موضوع پیچیده، مثلاً درگیریهای ذهنی سعاد دربارۀ خدا و احکام دینی، رو با کلمات ثقیل و جملهبندیهای پیچیده مطرح کنه؛ با اینکه راوی سومشخص هستش و نوع بیانش از اول داستان به یک صورته و تابع سن شخصیت اصلی داستان نیستش.
نویسنده کتاب رو به تمام دختربچهها و پسربچههایی تقدیم کرده که تو فکر نوشتن هستن یا حداقل آرزوش رو دارن.