آره دیگه عزیز من، حرص و جوش الکی واسۀ چی؟ مگه وقتی هزار جای دیگه رو فیلتر کردن چی شد؟ حالا این هم هزار و یکمی. دارم دربارۀ همین شاهکار آخر خانم یا آقای فیلترینگ (نه به تبعیض جنسیتی تا این حد) یعنی همین فیلتر کردن سایت‌های دانلود فیلم و سریال صحبت می‌کنم. البته همین‌جا باید موضع خودم رو دربارۀ رعایت کپی‌رایت مشخص کنم که یه‌وقت از فرهیختگی‌ام کم نشه و به اعتبار این نوشته (!) لطمه نخوره. به‌نظر من افرادی که در حد خودشون برای ترجمه و دوبلۀ فیلم‌ها زحمت می‌کشن واقعاً حق دارن شاکی بشن که ماحصل کارشون داره جای دیگه به‌صورت رایگان عرضه می‌شه؛ یعنی این دیگه أظهر من الشمسه. کلاً این نظر رو دربارۀ اکثر صاحبان آثار توی حوزه‌های مختلف دارم؛ ولی از اون‌طرف تو کَتَم هم نمی‌ره که رعایت کپی‌رایت رو فقط به مرزهای ایران محدود کنم و واقعاً صاحبان آثار خارجی رو محق می‌دونم که شاکی بشن آثاری که کرور کرور بابت تولیدش هزینه شده، داره رایگان استفاده می‌شه. و خب با همچین دیدی می‌دونم این آثار خارجی رایگانی که استفاده کردم (بیشتر فیلم و موسیقی و کمتر کتاب) حق بزرگی به گردنم گذاشتن و حداقل چون معتقدم اون دنیایی هم در کاره یا باید همین‌جا حسابم رو پاک کنم یا اون‌جا. 

اما داشتم می‌گفتم، حرص و جوش الکی واسۀ چی؟ فیلترینگ باید تا الان متوجه شده باشه که یکی از مصادیق بارز جملۀ یا راهی خواهیم یافت یا راهی خواهیم ساخت (از ترتیبش مطمئن نیستم)، همین مسخره‌بازی‌های ایشونه. من که گاهی به‌شوخی می‌گم اگه این‌همه وقت و انرژی و  ترفندی رو که ما برای عوض کردن IP و امتحان کردن VPNهای مختلف به کار می‌بریم تا ایرانی بودن خودمون رو دور بزنیم یه‌ جا جمع می‌کردن، احتمالاً می‌تونست توی بهبود روابط بین‌المللی مؤثر باشه. 

دیگه چه می‌شه کرد؟ یه چند صباحی باید از ذخایر فیلم‌های دیده‌نشده‌ام ارتزاق کنم، دست‌به‌دامن شبکه‌های معاند انگلیسی‌زبان روی گوشی‌ام بشم، به یوتوب سر بزنم یا به‌عنوان حربۀ نهایی به این و اون رو بزنم که فلان فیلم و بهمان سریال دوبله‌نشده رو دارید، تا سرورهای این سایت‌ها به خارج‌ از مرزهای فرضی منتقل بشه و احتمالاً با پرداخت یه حق اشتراک دوباره بتونیم فیلم‌هایی رو تماشا کنیم که لذت شنیدن صدای اصلی بازیگر و تأسف بابت زیرنویس‌های فارسی بومی‌سازی‌شده رو با هم بهمون بده. 

پس‌حرفی: خودمونیم این موضع مشخص کردن چه حالی داره‌ها. بی‌خود نیست یه‌سری‌ها راه‌به‌راه موضع مشخص می‌کنن. آدم چشمش رو می‌بنده، باد به غبغبش می‌اندازه و نطق صادر می‌کنه. مثلاً برای منی که تا دیروز شعارم این بود که زنده هستم پس هستم، یه شعار جدید ساخته می‌شه که موضع مشخص می‌کنم پس هستم.