شما هم فکر میکنید پایتخت زیادی تخیلیه؟ یعنی میدونی، من با اینکه یه مُرده بعد از پنج سال زنده از کار در بیاد مشکلی ندارم، مشکلم اینه چطوری زنش که توی این پنج سال این مرگ رو پذیرفته و بعدش هم دو سال تو گیرودار ازدواج با یکی دیگه بوده، انقدر راحت همهچیز رو پذیرفت و به زندگی پنج سال پیش برگشت؟ یا بیایید به این فکر کنیم که نمایش تعهد به خانواده با نادیده گرفتن تخیلی کنشها و واکنشهای روانی یه زن چقدر میتونه نخنما و تهوعآور باشه. شخصاً دلم میخواست بهجای چندین قسمت خِدا خِدا و گل گل شنیدن، یه فیلم یهساعته دربارۀ این موقعیت و این موضوع از تلویزیون پخش میشد. حداقل بعد از گذشت سه دهه از جنگ ایران و عراق این موضوع باز بشه که کم نبودن اسیرانی که بعد از آزادیشون، اومدن دیدن زنشون بچۀ دوم رو هم از شوهر جدید به دنیا آورده؛ اما خب هرچی نباشه چون دفاعْ مقدس بوده، صداوسیما این اتفاقات تلخ و بهزعم خودش نامقدس رو هیچوقت باز نکرده تا همهچی نورانی بمونه تو ذهنمون.