فکر کن یه طراح سایت بیاد برای یه سازمانی سایت طراحی کنه؛ مثل سایت تکس یا همون سازمان امور مالیاتی. سایت راه میافته و کار کلی آدم رو هم راه میاندازه. حالا این وسط یکی که طراح سایت ماجرامون بهش لطف داره، وقت و بیوقت میره سراغ این بندهی خدا که بیا و یه بخش روزنوشته هم به تکس اضافه کن. تو که انقدر بلدِ کاری و این چیزها برات زحمتی نداره، قَسمت میدم به امام چندم که بیا و یه روزنوشته بهش اضافه کن.
میدونی، مثل این میمونه که یه قضیه از نقطه a و b و c و... گذشته باشه و به g رسیده باشه و بعد بشینی دعا کنی تو قدم بعدی به عدد ۸ برسه. خود دعا هم اینجا به زبون میآد که پدرآمرزیده، این دو تا مسیر رو با هیچ کرمچالهای هم نمیتونی به هم وصل کنی، چرا پای من رو وسط میکشی؟ چرا من رو خرج مسیرهای منطقیتر نمیکنی؟
بله، دارم از منطق توی دعا حرف میزنم؛ چون حقیقتاً با در نظر گرفتن منطق توی قضایا بیشتر کنار میآم تا احساسات؛ یعنی همیشه احساسات رو طوری سبک گرفتم که وقتی رفتم سمتشون، سنگینی بارشون چنان بیشتر از توانم بود که چیزی نمونده بود کمرم رو خم کنن.
علی ای حال، دیگران میتونن به معجزه امیدوار باشن؛ ولی خب باور من اینه که تکس روزنوشته منتشر نمیکنه و بهنظرم درستش هم همینه.