یه بار هم پارسال یا پیارسال بود که به نسرین گفتم: فکر می‌کنم ما به اون جنبه از آدم‌ها علاقه‌مند می‌شیم که توی خودمون داریم و برامون هم ارزشمنده، ولی توی دیگران قوی‌تره یا ما قوی‌‌تر می‌بینیمش. براش مثال هم آوردم و وی نیز بسیار استقبال کرد از این نظرم؛ درواقع نسرین از هر نظری که نشون می‌داد من درباره‌ی خودم و d اشتباه می‌کردم همون‌قدر استقبال می‌کرد که من از اثبات اینکه خودش درباره‌ی من و c اشتباه می‌کرده؛ نسرین یه اجازه‌هایی داره خب.

حالا ولی طور دیگه‌ای هم به این قضیه نگاه می‌کنم؛ اینکه ما گاهی و در برابر بعضی افراد ترجیح می‌دیم از انرژی و زمان و فرصت و خیلی چیزهای دیگه هزینه کنیم تا او به‌جای خودمون توی اون جنبه‌ی مشترک رشد کنه؛ شاید چون دیدن این رشد توی دیگری خوشایندتر به نظر می‌آد، پس چرا از خودمون نگذریم که او به این هدف برسه؟ اما این تنها احتمال موجود نیست؛ شاید دلیل دیگه‌‌اش این باشه که فکر می‌کنیم این ریسک روی دیگری به جواب مطلوب نزدیک‌تر باشه تا خودمون، و باز این سؤال پیش می‌آد که پس چرا نه؟ هان؟

نمی‌دونم مشخصه یا نه که این نظر من درباره‌ی زمانیه که چنین رفتاری یک‌سویه باشه، و در این وضعیت شاید بشه گفت اولی کم‌لطفی در حق خودمونه و دومی بی‌پروایی نسبت به دیگری.

پس‌حرفی: چند وقت پیش نظر اولم رو توی یه وبلاگ خوندم، فکر کنم وب عالمه بود؛ ولی دیشب که گشتم، نتونستم پیداش کنم که لینک بدم.